هذافلغتنامه دهخداهذاف . [ هََ ذ ذا ] (ع ص ) مرد شتاب و تیز و چالاک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
پادیاولغتنامه دهخداپادیاو. (اِ مرکب ) پادیاب . شستن و پاکیزه ساختن چیزها با دعا خواندن باشد به لغت زند و پازند. (برهان ). رجوع به برسم شود.
اذافرلغتنامه دهخدااذافر. [ اَ ف ِ ] (اِخ ) کوهی است طَیِّی ٔ را که نخل و زرع ندارد. (معجم البلدان ).
اذافرلغتنامه دهخدااذافر. [ اَ ف ِ ] (اِخ ) کوهی است طَیِّی ٔ را که نخل و زرع ندارد. (معجم البلدان ).