ارتجام . [اِ ت ِ ] (ع مص ) ارتجام شی ٔ؛ نشستن بعض آن بر بعض .
مرتجم . [ م ُ ت َ ج َ ] (ع ص ) نعت مفعولی است از ارتجام . رجوع به ارتجام شود.
مرتجم . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی است از ارتجام . رجوع به ارتجام شود.