ارتشافلغتنامه دهخداارتشاف . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) نام کتاب لغت عرب ازابوحیان و اصل آن «ارتشاف الضرب من کلام العرب » است .
آرتیشوفرهنگ فارسی معین(شُ) [ فر. ] (اِ.) گیاهی است بوته ای که قسمت درونی میوة آن مصرف خوراکی دارد، کنگر فرنگی .
ارتسفافلغتنامه دهخداارتسفاف . [ اِ ت ِ ](ع مص ) ارتساف . بلند گردیدن . این مصدر در منتهی الارب بنقل از قاموس آمده و در تاج العروس گوید: ارتسف ّ الشی ٔ ارتسافاً (؟) کاکفهر؛ ارتفع، نقله ابن عباد.