اردرلغتنامه دهخدااردر. [ اِ ] (اِخ ) رودخانه ایست بفرانسه ٔ شعبه ٔ لوار، که از کنار نانت گذرد و 105 هزار گز طول آن است .
اردرةلغتنامه دهخدااردرة. [ اَ دَ رَ ] (اِخ ) ولایتی است در مملکت دهمه ٔ سودان بحری در افریقا و نهر لاغوس آنرا مشروب سازد و آن در بین 46 دقیقه طول شرقی و 6 درجه و 6 دقیقه ٔ عرض شمالی واقع است و
افگانه افتادنلغتنامه دهخداافگانه افتادن . [ اَ ن َ / ن ِاُ دَ ] (مص مرکب ) افتادن بچه ٔ ناتمام : فلک را سهمش اردر خانه افتدحوادث ز اشکمش افکانه افتد.امیرخسرو دهلوی .
راستهلغتنامه دهخداراسته . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) (از: راست و«هَ» نسبت ) بمعنی آنکه همه ٔ کارها را به دست راست کند، ضد چپه . (آنندراج ) (انجمن آرا) (از شعوری ). آنکه کارها را بدست راست کند. (برهان ) (از ناظم الاطباء).کسی که همه ٔ کارها بدست راست کند، مقابل چپه
اردرةلغتنامه دهخدااردرة. [ اَ دَ رَ ] (اِخ ) ولایتی است در مملکت دهمه ٔ سودان بحری در افریقا و نهر لاغوس آنرا مشروب سازد و آن در بین 46 دقیقه طول شرقی و 6 درجه و 6 دقیقه ٔ عرض شمالی واقع است و
میلیاردرلغتنامه دهخدامیلیاردر. [ دِ ] (فرانسوی ، ص ) کسی که ارزش مایملکش بالغ بر هزار ملیون واحد پول رایج مملکتش باشد. کنایه از شخص بسیار ثروتمند.
هزاردرلغتنامه دهخداهزاردر. [ هََ دَ ] (اِخ ) نام قصری که ظاهراً ساسانیان بر کنار رود ام حبیب در بصره ساخته بودند. (یادداشت به خط مؤلف ). جایی است در بصره که بر نهر ام حبیب واقع و گویند کثیرالابواب بوده است . (معجم البلدان ).