عرگوزیلغتنامه دهخداعرگوزی . [ ع َرر ] (حامص مرکب ) شور و غوغای بی محل . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). صورتی از عر وگوز و آن اشاره است به تیز دردادن خر هنگام نهیق .
عرگوزیلغتنامه دهخداعرگوزی . [ ع ُرر ] (حامص مرکب ) به گوز سرگین برآوردن ، چه «عر»بالضم بمعنی سرگین است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
اروزالغتنامه دهخدااروزا. [ ] (اِ) (فهرست مخزن الادویه ). یا اروزوا. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بسریانی اِوَزّ است ، یعنی مرغابی و بط. (فهرست مخزن ) (تحفه ).