اکوزلغتنامه دهخدااکوز. [ اُ ] (ترکی ، اِ) به ترکی گاو خصی . (آنندراج ). در لهجه ٔ ترکی آذربایجان گاو نر را گویند.
عکوزلغتنامه دهخداعکوز. [ ع َک ْ کو ] (ع اِ) چوب دستی آهن دار. (منتهی الارب ). عکاز. (اقرب الموارد). و رجوع به عکاز شود. || جبه مانندی از آهن که مجذوم پای خود را بر آن گذارد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
اکوزگنبدیلغتنامه دهخدااکوزگنبدی . [اُ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز. سکنه ٔ آن 269 تن و آب آن از چشمه و محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
اکوزگنبدیلغتنامه دهخدااکوزگنبدی . [اُ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز. سکنه ٔ آن 269 تن و آب آن از چشمه و محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).