فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اختیار آتی
قتضی، مصلحتآمیز، مصلحتی، توصیهشده، مناسب، بهحق
ضروری، واجب، بایسته، جبری
لازم، موردنیاز
سیاسی، انتخابشده، سیاستآمیز، استصوابی، چاره، علاجکننده
صواب
مصلحتبین، باسیاست
بنابهاقتضایموقعیت، برحسب موقع، استطراداً، خیراندیشانه، مستلزم