استعراضلغتنامه دهخدااستعراض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فربه گردیدن ناقه : اُستعرضت الناقة باللحم (مجهولاً)؛ فربه گردید ناقه . (منتهی الارب ). || کشتن بی دریافت حال کسی . کشتن هرکه را که پیش آید بی پرسش و دریافت حال آنان . || عرضه کردن خواستن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || چریدن ستو
استعراضدیکشنری عربی به فارسیرژه , سان , نمايش با شکوه , جلوه , نمايش , خودنمايي , جولا ن , ميدان رژه , تظاهرات , عمليات دسته جمعي , اجتماع مردم , رژه رفتن , خود نمايي کردن , تبيين كردن , بيان كردن , پرداختن به , برشمردن
استعاراتلغتنامه دهخدااستعارات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ استعارة: و خوانندگان این کتاب را باید که همّت بر تفهّم معانی مقصور گردانند و وجوه استعارات آنرا بشناسند. (کلیله و دمنه ).
اشتراطلغتنامه دهخدااشتراط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شرط کردن . (غیاث ) (کنز) (آنندراج ) (زوزنی ). شرط بستن . پیمان کردن . (تاج المصادر بیهقی ). لازم گردانیدن پیمان و تعلیق کردن چیزی به چیزی . (منتهی الارب ). تقیید بشرط کردن . تعلیق بشرط کردن . شریطه . مشارطه . || دروغ صریح گفتن بر کسی . (تاج المصادر
اشتهاردلغتنامه دهخدااشتهارد. [ اِ ت ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ بزرگی است از بخش کرج شهرستان تهران ، در 78000 گزی جنوب باختر کرج ، سر راه کرج به بوئین زهرا. جلگه ، معتدل ، دارای 6267 تن سکنه ، شیعه مذهب و فارسی زبان و زبان مخصوص که ریشه ٔ