استفتاءلغتنامه دهخدااستفتاء. [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) طلب فتوی کردن . فتوی خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فتوی پرسیدن . جواب فتوی خواستن . (منتهی الارب ): در این باب از اعیان علما و مشاهیر حکما استفتاء رفت همه بر آن منکر شدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 352).<
استفتاءدیکشنری عربی به فارسیهمهپرسى , طلب فتوا كردن , پرسشنامه , رفراندم , نظرسنجى , نظرخواهى , سنجش آرا و افكار
استفتافرهنگ فارسی عمیدپرسیدن فتوا از حاکم شرع یا مُفتی هنگام دچار تردید شدن در امری یا مسئلهای؛ فتوا خواستن.
استفتاحلغتنامه دهخدااستفتاح . [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) نصرت خواستن . (مجمل اللغة) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). فیروزی جستن . (منتهی الارب ). استنصار. خواهش فیروزی . نصرت جستن . || گشودن . (منتهی الارب ). بازکردن . || گشادگی خواستن . گشاد خواستن . فتوح خواستن . طلب باز کردن . گشایش طلبیدن <span cl
استفتاحفرهنگ فارسی عمید۱. به دنبال پیروزی بودن؛ فتح خواستن.۲. باز کردن؛ گشودن.۳. آغاز کردن.۴. (اسم) پانزدهم ماه رجب. Δ در روایات آمده است که در این روز درهای آسمان باز است.
استفتاحفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - نصرت خواستن . 2 - گشایش طلبیدن . 3 - یاری خواستن .