استنابادلغتنامه دهخدااستناباد. [ اُ ت ُ ] (اِخ ) استناباذ. قلعه ایست از ناحیت طبرستان و بین آن و ری ده فرسنگ است و آن همان استوناوند است . (معجم البلدان ) (مرآت البلدان ).
استنباطلغتنامه دهخدااستنباط.[ اِ تِم ْ ] (ع مص ) به آب رسیدن چاه کن . آب برآوردن .(منتهی الارب ). بیرون آوردن آب . (تاج المصادر بیهقی ).الاستنباط، استخراج الماء من العین ، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه . (تعریفات جرجانی ). || نبطی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نبطی شدن قوم . || بیرون آوردن
استنباطدیکشنری عربی به فارسیبرون يابي , رويش , جوانه زني , سبز شدن , ابتكار , استخراج , ابداع , استنتاج , استدلال , استنباط
ستناوندلغتنامه دهخداستناوند. [ س ُ وَ ] (اِخ ) نام قلعه ای است مشهوردر دماوند از اعمال ری و آن را جرهد و استناباد و استوناوند و استوناباد گویند و در همین قلعه سیده جلیل القدر ابوعلی حسن بن احمدبن حموله را بند فرمودند. رجوع به استناباد و استوناوند و معجم البلدان شود.
استون آبادلغتنامه دهخدااستون آباد. [ اُ ] (اِخ ) موضعی در انزان هزارجریب . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 79 و 125 بخش انگلیسی ). و رجوع به استناباد شود.
جرهدلغتنامه دهخداجرهد. [ ج َ هَُ ] (اِخ ) نام قلعه ٔ استوناوند است که در دنباوند طبرستان قرار دارد، و از اعمال ری میباشد. این قلعه از قلاع مستحکم است . گویند: سه هزار سال و اندی آباد بود.(از معجم البلدان ). و آن را استناباد و استنادباذ واستوناوند نیز گویند. رجوع به کلمه های مزبور شود.