استنتاجگراییinferentialismواژههای مصوب فرهنگستان1. دیدگاهی در فلسفة زبان که براساس آن معنای عبارات زبانی با قواعد حاکم بر کاربرد آنها تعیین میشود 2. (در منطق) دیدگاهی که براساس آن معنای ادات ربط و سورها (quantifiers) با قواعد استنتاج تعیین میشود نه بهواسطة معناشناسی یا نظریة مدل (model theory)
استنثاجلغتنامه دهخدااستنثاج . [ اِ ت ِ] (ع مص ) فروهشته گردیدن یکی از دو تنگ بار. (منتهی الارب ): استنثج احدالعدلین ؛ استرخی . (اقرب الموارد).
استنتاجلغتنامه دهخدااستنتاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب انتاج و استخراج نتیجه از مقدمات . || طلب فرزند کردن .