لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) اسعد. عمیدالدین وزیر اتابک سعد زنگی . خوندمیر در دستورالوزراء آرد که : او به وفور علم و فضیلت و جود و سخاوت و جودت ذهن و طبیعت موصوف و معروف بود و گاهی بنظم ابیات آبدار و اشعار لطافت شعار قیام واقدام مینمود. در روضةالصفا مسطور است که نوبتی اتابک سعد،