اشبیختنلغتنامه دهخدااشبیختن . [ اِ ت َ ] (مص ) پاشیدن . (غیاث ).پاشیدن اعم از آنکه آب باشد یا چیزی دیگر. (مؤید الفضلاء). رجوع به اشپیختن و اشبوختن و اشپوختن شود.
اشپیختنفرهنگ فارسی معین(اِ تَ) (مص م .) 1 - پاشیدن ، ریختن و پراکنده کردن . 2 - ترشح کردن . اشبیختن و اشپوختن و اشبوختن هم گویند.