لاشخوارلغتنامه دهخدالاشخوار. [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) لاشخور. کرکس . مرغ مردارخوار. نسر. (منتهی الأرب ).
لاشخوارفرهنگ فارسی معین(شْ خا) 1 - (اِ.) جانوری که از اجساد حیوانات تغذیه می کند. 2 - آن که از راه های نامشروع زندگی کند.