لغتنامه دهخدا
اطرغشاش . [ اِ رِ ] (ع مص ) نیکو شدن بیمار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بهبود یافتن . (از اقرب الموارد). از بیماری به شدن . (زوزنی ). || حرکت کردن جوجه در لانه . (از اقرب الموارد). جنبش کردن جوزه در آشیانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اطرغشاش ب