لغتنامه دهخدا
اعتنان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مطلع شدن بچیزهای کسی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دانا شدن به اخبار کسانی . (از اقرب الموارد). یقال : «اعتن ما عندهم اعتناناً؛ یعنی مطلع شد بچیزهای ایشان . (منتهی الارب ). || پیش گرفتن و پیش آمدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آن