اعتوانلغتنامه دهخدااعتوان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) یکدیگر را یاری دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هم پشت شدن .
اطعانلغتنامه دهخدااطعان . [ اِطْ طِ ] (ع مص ) یکدیگر را نیزه زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). با یکدیگر نیزه زدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). نیزه زدن . (مؤید الفضلا). || همدیگر راطعن کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اطعنلغتنامه دهخدااطعن . [ اَ ع َ ] (ع ن تف ) طعن کننده تر. (ناظم الاطباء). نیزه زننده تر : اطعنهابالقناة اضربهابالسیف جحجاحها مسودها. متنبی .|| عیبجویی کننده تر. (ناظم الاطباء).
اطعندیکشنری عربی به فارسیخون بسته و لخته شده , خون , تکه سه گوش (در دوزندگي) , زمين سه گوش , سه گوش بريدن , شاخ زدن , باشاخ زخمي کردن , سوراخ کردن