لغتنامه دهخدا
اعسان . [ اَ ] (ع اِ) نشان و آثار و جای چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نشانها و جای چیزی . (از اقرب الموارد). الواح شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نشانها و آثاری که از پیه ٔ گوشت شتر باقی مانده باشد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || باقیمانده های لباس . (از مت