الداسلغتنامه دهخداالداس . [ اَ ] (ع ص ، اِ)ج ِ لَدیس بمعنی فربه یا شتر ماده ٔ بسیارگوشت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به لَدیس شود.
الداسلغتنامه دهخداالداس . [ اِ ] (ع مص ) گیاه رویانیدن زمین . (منتهی الارب ). رویانیدن زمین اندکی از گیاه را. (از اقرب الموارد).
الدگزلغتنامه دهخداالدگز. [ اِ دِ گ ِ / گ َ ] (اِخ ) ایلدگز. نام پدرقزل ارسلان . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نام پادشاهی ، و ایلدگز بزیادت یاء نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ) (از برهان قاطع) (از هفت قلزم ). رجوع به ایلدگز شود.
ایلدگزلغتنامه دهخداایلدگز. [ دُ گ ُ] (اِخ ) اتابک اعظم شمس الدین (جلوس 531، فوت 568 هَ. ق .) وی مؤسس سلسله ٔ اتابکان آذربایجان است . در آغاز غلامی بود از آن سلطان مسعود سلجوقی و در دستگاه او تربیت و ترقی یافت تا به رتبه ٔ امار
چراغ مخابرة آلدیسAldis lamp, signal lamp, Morse lampواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چراغ علامتدهی قابلحمل که از آن برای مخابرة دستی پیام بین دو یا چند شناور سطحی یا میان یک شناور سطحی و واحدهای پروازی استفاده میشود
رباط اتابک محمدبن ایلدگزلغتنامه دهخدارباط اتابک محمدبن ایلدگز. [ رُ طِ اَ ب َ م ُ ح َم ْ م َ دِ ن ِ دُ گ ُ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در وصف شاهراه جنوبی بین نجف و سلطانیه گوید: از سلطانیه تا ده بخشیر 5 فرسنگ ، از او تا ده ولج 5 فرسنگ از او تا رباط ا
لدیسلغتنامه دهخدالدیس . [ ل َ ] (ع ص ) فربه : ناقةلدیس ؛ ناقه ٔ آکنده گوشت . ج ، اَلداس . (منتهی الارب ).