لغتنامه دهخدا
اعکار. [ اِ ] (ع مص ) سخت سیاه شدن شب و بهم نشستن سیاهیش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت سیاه شدن و بهم نشستن سیاهی آن . (ناظم الاطباء). سخت شدن سیاهی شب و مخلوط شدن سیاهیهای آن . (از اقرب الموارد). || تیره کردن آب را و دُردی ناک نمودن شراب و دوشاب و روغن و مانند آن را. (منت