افادهلغتنامه دهخداافاده . [ اِ دَ / دِ ] (از ع ، اِمص ) در تداول عامیانه ، کبر. برتنی . خودفروشی . تکبر. فیس . نخوت . عجب . (یادداشت بخط مؤلف ). مأخوذ از تازی ، اظهار فضل و شرف در صورتی که دارای آن نباشد. (ناظم الاطباء).- افاده کردن </sp
افادةلغتنامه دهخداافادة. [اِ دَ ] (ع مص ) فایده گرفتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). کسب فائده کردن . (از اقرب الموارد). چیزی ستاندن از کسی . (مؤیدالفضلا) (آنندراج ). || فایده دادن . (منتهی الارب ) (مؤیدالفضلا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). عطا کردن م
افادیهلغتنامه دهخداافادیه . [ اَ ی َ ] (ع اِ) ادویه ٔ حاد و معطر مانند میخک ودارچین . (ناظم الاطباء). عطریات . (یادداشت مؤلف ).
افادهلغتنامه دهخداافاده . [ اِ دَ / دِ ] (از ع ، اِمص ) در تداول عامیانه ، کبر. برتنی . خودفروشی . تکبر. فیس . نخوت . عجب . (یادداشت بخط مؤلف ). مأخوذ از تازی ، اظهار فضل و شرف در صورتی که دارای آن نباشد. (ناظم الاطباء).- افاده کردن </sp
افادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت ۲. بهرهدهی، سودرسانی
پرافادهلغتنامه دهخداپرافاده . [ پ ُ اِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، بسیار کِبر. متکبر. مُعجب .
افادهلغتنامه دهخداافاده . [ اِ دَ / دِ ] (از ع ، اِمص ) در تداول عامیانه ، کبر. برتنی . خودفروشی . تکبر. فیس . نخوت . عجب . (یادداشت بخط مؤلف ). مأخوذ از تازی ، اظهار فضل و شرف در صورتی که دارای آن نباشد. (ناظم الاطباء).- افاده کردن </sp