افتراکارلغتنامه دهخداافتراکار. [ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) بهتان گو و افتراکننده . (آنندراج ). رسواکننده و افترازننده . (ناظم الاطباء).
افتراکاریلغتنامه دهخداافتراکاری . [ اِ ت ِ ] (حامص مرکب ) عادت به بهتان ورسوا کردن . (ناظم الاطباء). بهتان گوئی . (آنندراج ).
افتراکاریلغتنامه دهخداافتراکاری . [ اِ ت ِ ] (حامص مرکب ) عادت به بهتان ورسوا کردن . (ناظم الاطباء). بهتان گوئی . (آنندراج ).
چغل خورلغتنامه دهخداچغل خور. [ چ ُ غ ُ خوَر / خُر ] (نف مرکب ) سخن چین و نمام و افتراکار. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغل و چغل خوری شود.
تهمتیلغتنامه دهخداتهمتی . [ ت ُ م َ ] (ص نسبی ) وهمی و بدگمان . (ناظم الاطباء) : قدسی به دلت هوای کام است هنوزخوناب جگر بر تو حرام است هنوزآسوده دلی تهمتی خویش مشودر آب مزن کوزه که خام است هنوز. ؟ (آنندراج ).|| ناشایسته و فض
افتراکاریلغتنامه دهخداافتراکاری . [ اِ ت ِ ] (حامص مرکب ) عادت به بهتان ورسوا کردن . (ناظم الاطباء). بهتان گوئی . (آنندراج ).