افتعاللغتنامه دهخداافتعال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بهتان و دروغ بربافتن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و بافتن دروغ . فا بافتن . (تاج المصادر بیهقی ). تهمت و بهتان . (از غیاث اللغات ). بهتان و دروغ بافتن بر کسی و به این معنی با «علی » متعدی شود. (از اقرب الموارد) <span class="hl
افتعالفرهنگ فارسی عمید۱. بهتان و دروغ بستن به کسی.۲. چیز نو پدید آوردن.۳. (اسم) از بابهای ثلاثی مزید زبان عربی.
افتعالفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بهتان زدن . 2 - چیزی نو پدید آوردن . 3 - یکی از مصادر ثلاثی مزید در زبان عربی .
افتحاللغتنامه دهخداافتحال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گشن اصیل گزیدن جهت گشنی شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتر نر اصیل گزیدن برای گشنی شتران . (از اقرب الموارد).
افتاللغتنامه دهخداافتال . [ اِ ] (ع مص ) برآمدن غلاف دانه ٔ سلم و طلع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برآمدن دانه ٔ سلم و سمر. (از اقرب الموارد).
افتاللغتنامه دهخداافتال . [ اِ ] (ن مف مرخم ، نف مرخم ) پراکنده و پاشیده و شکافته و دریده باشد. (برهان ).دریده و شکافته و پراکنده و پاشیده باشد. (هفت قلزم ). بمعنی پراکنده و شکافته و دریده و برافشانده و افتالیدن مصدر آن است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). پراکنده و پاشیده . شکافته و دریده و
ﭐدَّکَرَفرهنگ واژگان قرآنبه ياد آورد (در اصل" ﭐذ ْ تکَرَ" در باب افتعال بوده که تا و ذال به دال تبديل شده اند)