لغتنامه دهخدا
افدع . [ اَ دَ ](ع ص ) مرد کف دست و پای درون رویه رفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خورده ٔ دست یا پای از سوی کالوج کژ. (تاج المصادر بیهقی ). خورده ٔ دست یا پای از سوی کالوج شده . (المصادر زوزنی ). آنکه خرده ٔ دست یا پایش کژ بود. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). مرد