لغتنامه دهخدا
اقاقیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، عصاره ٔ خاری است که پوست را بدان دباغت کنند و آن صلب و سیاه رنگ میباشد و بعضی گویند صمغ خار مغیلان است ، اگر بخودبرگیرند قطع خون رفتن کند. (آنندراج ) (برهان ). عصاره ٔ قرظ (سَنْط)، آن را خشک کنند و قرص از آن سازند. (ذخیره ٔ خوارزم