لغتنامه دهخدا
اکراس . [ اِ ] (ع مص ) با کرس شدن ستور. || در کرس درآوردن بزغالگان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || سرگین پر شدن خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پر شدن خانه از سرگین . (ناظم الاطباء). سرگین و بول فراهم آمدن در سرای و در