شمشیردارلغتنامه دهخداشمشیردار. [ ش ِ / ش َ ] (نف مرکب ) دارنده ٔتیغ. (فرهنگ لغات ولف ). سائف . سیاف . (دهار). سپاهیی که به شمشیر مسلح باشد. در برابر نیزه دار و گرزدار و جز اینها. || نگاهدارنده ٔ شمشیر. مأمورحمل و نگاهداری شمشیر : در دستگا
قراچورلغتنامه دهخداقراچور. [ ق َ ] (ترکی ، اِ) شمشیر. || شمشیردراز. || (ص ) شمشیردار. (ناظم الاطباء).
سائفلغتنامه دهخداسائف . [ ءِ ] (ع ص ) شمشیردار. (دهار). مرد با شمشیر. || مردزننده بشمشیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، سوائف .
قراچوریلغتنامه دهخداقراچوری . [ ق َ ] (ترکی ، اِ) قراچولی . شمشیر. || (ص ) شمشیردار. || شمشیرزن . (ناظم الاطباء). و به جای رای قرشت لام هم نوشته بودند که قراچولی باشد. (برهان ).
قیلیچ قورچیسیلغتنامه دهخداقیلیچ قورچیسی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) قورچی شمشیر. شمشیردار (صفویه ). (فرهنگ فارسی معین از سازمان صفویه ص 87). نام دسته ای از قورچیان حکومت صفویه . رجوع به قورچی و سازمان اداری حکومت صفویه ص 78 شود.