الاَّن طاب لی الموتلغتنامه دهخداالاَّن طاب لی الموت .[ اَل ْ ن َ ب َ لیَل ْ م َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) اکنون مرگ مرا گواراست . این جمله هنگامی گفته شود که کسی را از غایت سختی و ناگواری زندگی ، مرگ گوارا افتد، یا بدانچه منظور اوست رسیده و آرزویش برآورده شده باشد.
دگرنامیaliasingواژههای مصوب فرهنگستانبروز خطا در بسامدهای پایین طیف دامنۀ یک تابع گسسته براثر نمونهبرداری نامناسب
الکاوانAlateenواژههای مصوب فرهنگستانانجمنی برای اجرای برنامۀ دوازدهقدمی متشکل از الکاوندهای نوجوانانی که در ارتباط مستمر با یک فرد الکلی بودهاند * واژۀ الکاوان از ادغام دو واژۀ الکاوند و نوجوان، به قیاس با صورت لاتین آن، ساخته شده است
خلنگزارheath, heathlandواژههای مصوب فرهنگستان1. پوشش گیاهی اراضی پست با خاک فقیر و اسیدی ماسهای یا شنی که گیاه غالب آن خلنگ است 2. سطح باز و کشتنشدهای حاوی خاک ماسهای یا شنی با پوشش گیاهی کوتاه
دُشنمایی تصویرimage aliasingواژههای مصوب فرهنگستانبدنمایی یا از دست رفتن اطلاعات تصویر براثر نمونهبرداری ناکافی
گونۀ بومیشدهalien speciesواژههای مصوب فرهنگستانگیاهی که به دست انسان به محلی برده شده و بومی آنجا شده است
الاَّنلغتنامه دهخداالاَّن . [ اَل ْ آ ] (ع ق ) اکنون . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). آنفاً. (مهذب الاسماء) (ربنجنی ). کنون . اینک . آنفاً. رجوع به آن شود.
الاَّنلغتنامه دهخداالاَّن . [ اَل ْ آ ] (ع ق ) اکنون . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). آنفاً. (مهذب الاسماء) (ربنجنی ). کنون . اینک . آنفاً. رجوع به آن شود.
الی الاَّنلغتنامه دهخداالی الاَّن . [ اِ لَل ْ ] (ع ق مرکب ) بمعنی هنوز و تاکنون . (غیاث اللغات ). الی هذا الاَّن نیز مانند آن است . (از آنندراج ). تا حال . الی الحال .