خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرشاخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرشاخ
/saršāx/
معنی
۱. (زیستشناسی) نوک شاخۀ درخت.
۲. (زیستشناسی) شاخۀ باریک و نازک درخت.
۳. حالت دو قوچ جنگی که شاخ در شاخ یکدیگر بگذارند.
۴. (ورزش) در کشتی، گلاویزی و زورآزمایی دو کشتیگیر با هم.
〈 سرشاخ شدن: [مجاز] (ورزش) در کشتی، گلاویز شدن دو کشتیگیر در آغاز کشتی؛ زورآزمایی دو کشتیگیر با هم بیآنکه یکدیگر را زمین بزنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرشاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سرشاخه› saršāx ۱. (زیستشناسی) نوک شاخۀ درخت.۲. (زیستشناسی) شاخۀ باریک و نازک درخت.۳. حالت دو قوچ جنگی که شاخ در شاخ یکدیگر بگذارند.۴. (ورزش) در کشتی، گلاویزی و زورآزمایی دو کشتیگیر با هم.〈 سرشاخ شدن: [مجاز] (ورزش) در کشتی، گلاویز شدن د...
-
سرشاخ
لغتنامه دهخدا
سرشاخ . [ س َ ] (اِ مرکب ) چوبی باشد دراز که بام خانه را بدان پوشند و سرهای آن از عمارت بیرون باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (آنندراج ) (رشیدی ). چوبها باشدکه بام خانه بدان پوشند. (صحاح الفرس ) : افزار خانه ام زپی بام و پوششش هرچم به خانه اندر سرشاخ و...
-
سرشاخ
لغتنامه دهخدا
سرشاخ . [ س َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بلندیی را گویند که بر دو جانب پیشانی میباشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ).
-
سرشاخ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - نوک شاخة درخت . 2 - شاخة باریک و نازک . 3 - نوک شاخ حیوان . 4 - گلاویز شدن دو کشتی گیر با هم .
-
سرشاخ
لهجه و گویش مازنی
sar shaaKh گلاویز
-
واژههای مشابه
-
سرشاخ شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. گلاویزشدن ۲. زورآزمایی کردن، مبارزه کردن، جنگیدن (دو گاو) ۳. درگیر شدن
-
سرشاخ شدن
لغتنامه دهخدا
سرشاخ شدن . [ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گلاویز شدن دو گاو با هم و بند کردن شاخهای خود به یکدیگر. || گلاویز شدن دو کشتی گیر در آغاز کشتی . || مجازاً، به پر وپای کسی پیچیدن . پرخاش کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سرشاخ شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) گلاویز شدن ، درگیر شدن .
-
سرشاخ شدن
لهجه و گویش تهرانی
در افتادن
-
سرشاخ و کُشتی
فرهنگ گنجواژه
درگیری بدنی.
-
جستوجو در متن
-
taking hold
تربیت بدنی و علوم ورزشی
سرشاخ (کشتی)
-
جونکا جنگ
لهجه و گویش مازنی
joonekkaa jang سرشاخ کردن گاوی نر جوان
-
argufied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
argufied، سر و کله زدن، سرشاخ کردن