حصن الزبیرلغتنامه دهخداحصن الزبیر. [ ح ِ نُزْ زُ ب َ ] (اِخ ) حصن زبیربن باطا القرظی . یکی از حصون بنی قریظه . رجوع به امتاع الاسماع جزء 1 ص 249 شود.
رأس الجبارلغتنامه دهخدارأس الجبار. [ رَءْ سُل ْ ج َب ْ با ] (اِخ ) اصطلاح فلک ). رأس الجوزاء. آن هقعه است نزد منجمان . (از صور الکواکب ص 286). و رجوع به رأس الجوزاء شود.
رجل الجبارلغتنامه دهخدارجل الجبار. [ رِ لُل ْ ج َب ْ با ](اِخ ) ستاره ای از قدر اول بر پای چپ جبار، و آنرا رجل الجوزا نیز نامیده اند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به رجل الجوزاء شود.
ابوشجاعلغتنامه دهخداابوشجاع . [ اَ ش ُ ] (اِخ ) ابن اسلم . یکی از علمای ریاضی است . صاحب کشف الظنون گوید:او راکتابی است مبسوط بنام الکامل فی الجبر و المقابلة.
تنوخیلغتنامه دهخداتنوخی . [ ت َ ] (اِخ ) علی بن احمد العمرانی الموصلی المهندس الحاسب . در سال 344 هَ . ق .درگذشت . او راست : شرح کتاب الجبر و المقابله ٔ ابوکامل . کتاب الاختیارات . (از اسماء المؤلفین ج 1 ص <span class="hl" di
گبرلغتنامه دهخداگبر. [ گ َ ] (هزوارش ، اِ) در آرامی (هزوارش ) گبرا بمعنی مرد است . رجوع به گبر شود. مرد. مرد بزرگ . معرب آن جبر است :و اسلم براووق حییت به و انعم صباحاً ایها الجبرابن احمر (از تاج العروس از شوابن جنی در: جبر).
سنانلغتنامه دهخداسنان . [ س َ ] (اِخ ) ابن فتح حرانی او را در صناعت حساب و اعداد تقدم بود. او راست : کتاب التحت فی الحساب الهندی ، کتاب الجمع و التفریق ، کتاب الوصایا، کتاب حساب المکعبات ، کتاب شرح الجبر و المقابله للخوارزمی . (ابن الندیم ).
حسن افندیلغتنامه دهخداحسن افندی . [ ح َ س َ اَ ف َ ] (اِخ ) صدیق . مدرس ریاضی مدرسه ٔ الاقباطالکبری بود او راست : دروس الجبر چ مصر 1920 م . دروس الهندسه چ مصر در سه جزء. (معجم المطبوعات ) (مجله ٔ مقتطف ش سپتامبر 1909 م ).