الهناکلغتنامه دهخداالهناک . [ اِ ل َ ] (ع حرف جر+ اسم ) در تداول عامه ٔ عربی زبانان بجای الی هناک یعنی آنجا (تا آنجا) گویند. رجوع به دزی ج 1 ص 34 شود.
حامل العناقلغتنامه دهخداحامل العناق . [ م ِ لُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام صورت نوزدهم از صور نوزده گانه ٔ شمالی فلکی که قدما آنرا انیخس نیز نامند و از کواکب آن عنز و عیوق است . (مفاتیح العلوم خوارزمی چ مصر 1349 هَ . ق . ص 125).
ذات العنیقلغتنامه دهخداذات العنیق . [ تُل ْ ع ُ ن َ ] (اِخ ) آبی است نزدیک حاجر بر طریق حاجیان کوفه به مکه بر یک میلی نُشناش . شاعر گوید : الا تلکما ذات العنیق کأنّهاعجوز نفی عنها اقاربها الدهر.واعرابی راست :رایت و اصحابی بأظلم موهناسناالبرق یجلو مکفهرّ