آمیختگیلغتنامه دهخداآمیختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص ) امتزاج . اختلاط. شوب . || الفت . معاشرت . خلطه و آمیزش : چون ... آمیختگی آمد... بازار مضرِّبان و مفسدان کاسد گردد. (تاریخ بیهقی ).- آمیختگی دادن ؛ تألیف .<b
آمیختگیلغتنامه دهخداآمیختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص ) امتزاج . اختلاط. شوب . || الفت . معاشرت . خلطه و آمیزش : چون ... آمیختگی آمد... بازار مضرِّبان و مفسدان کاسد گردد. (تاریخ بیهقی ).- آمیختگی دادن ؛ تألیف .<b