امیرنشینلغتنامه دهخداامیرنشین . [ اَ ن ِ ] (اِ مرکب ) مرکز حکومت امیر. شهری که امیر در آنجا حکومت میکند.
امیرنشانلغتنامه دهخداامیرنشان . [ اَ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه امیر یا پادشاه بتخت می نشاند: بآوردن محمد [ابن محمود غزنوی ] برادرش مرا چه کار بود یله می بایست کردمی ... امروز همگان از میان بجستند... و مرا علی امیرنشان نام کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 49).
امیرنشینلغتنامه دهخداامیرنشین . [ اَ ن ِ ] (اِ مرکب ) مرکز حکومت امیر. شهری که امیر در آنجا حکومت میکند.
امیرنشینلغتنامه دهخداامیرنشین . [ اَ ن ِ ] (اِ مرکب ) مرکز حکومت امیر. شهری که امیر در آنجا حکومت میکند.