انباشتهلغتنامه دهخداانباشته . [ اَم ْ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پرکرده و ممتلی . (ناظم الاطباء).مملو. (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). آکنده . انبارده . ممتلی . مشحون . مآن . غاص . (یادداشت مؤلف ) <span cla
انباشتهدیکشنری فارسی به انگلیسیcongeries, cramped, heap, hill, mass , pile, pocket, ruck, stack, stockpile, store
شادروان شوشترلغتنامه دهخداشادروان شوشتر. [ دُ ن ِ ت َ ] (اِخ ) یا شادروان تستر. ابن البلخی درباره ٔ آن آورده است : شادروان شوشتر او [ شاپوربن اردشیر ] بست اما درست تر آن است که شاپور ذوالاکتاف بست . (فارسنامه ، ص 63). و از آثار او در عمارت جهان
انباشتهلغتنامه دهخداانباشته . [ اَم ْ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پرکرده و ممتلی . (ناظم الاطباء).مملو. (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). آکنده . انبارده . ممتلی . مشحون . مآن . غاص . (یادداشت مؤلف ) <span cla
انباشتهدیکشنری فارسی به انگلیسیcongeries, cramped, heap, hill, mass , pile, pocket, ruck, stack, stockpile, store
انباشتهلغتنامه دهخداانباشته . [ اَم ْ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پرکرده و ممتلی . (ناظم الاطباء).مملو. (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). آکنده . انبارده . ممتلی . مشحون . مآن . غاص . (یادداشت مؤلف ) <span cla