انجزاعلغتنامه دهخداانجزاع . [ اِ ج ِ ] (ع مص ) گسسته گردیدن رسن و یا دونیمه شدن آن . || شکسته شدن عصا. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
گیکلغتنامه دهخداگیک . (اِ) گیاهی است که نامهای دیگرش گزنه و گزنگ است . (فرهنگ نظام ). نباتی است دارویی که آن را انجره نیز گویند و تخم آن را بزرالانجره خوانند. (از مخزن الادویه ). رجوع به انجزه و گزنه و گزنگ شود.