لغتنامه دهخدا
اندوهناک . [ اَ ] (ص مرکب ) اندوهگین . غمناک . محزون .(از ناظم الاطباء). حزین . محزون . حزنان . محزان . (یادداشت مؤلف ). لهفان . (دهار). منجود. وکاب . (از منتهی الارب ). غمنده . مشجو. سدمان . (یادداشت مؤلف ) : اندوهناک بر کناره ٔ آب نشست . (کلیله و د