انعطافناپذیریrigidityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ویژگی شخصیتی که برحسب آن فرد در مقابل هرنوع تغییر بهشدت مقاومت میکند
انعطاف ناپذیردیکشنری فارسی به انگلیسیhard, hard-line, inelastic, obdurate, pertinacious, rigid, strait-laced, unbending, uncompromising, unyielding
انعطافلغتنامه دهخداانعطاف . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) دوتا شدن و بازگردیدن و خم شدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). انثناء. (از اقرب الموارد). خم گرفتن و برگردیدن . (غیاث اللغات ). بدو درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). تاه شدن . برتافتن . میل کردن . (یادداشت مؤلف ). || (
خم ناپذیریلغتنامه دهخداخم ناپذیری . [ خ َ پ َ ] (حامص مرکب ) کج نشوندگی . انعطاف ناپذیری . تانشوندگی . دولانشوندگی . (یادداشت بخط مؤلف ).
جمودفرهنگ فارسی عمید۱. [مجاز] انعطافناپذیری؛ بینرمشی.۲. [مجاز] خشک شدن؛ خشکی.۳. [مجاز] افسرده شدن؛ افسردگی.۴. جامد بودن.