خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انگشتانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انگشتانه
/'angoštāne/
معنی
۱. وسیلۀ فلزی یا پلاستیکی که قالب سرانگشت است و هنگام دوختن چیزی در انگشت شست یا سبابه میکنند که ته سوزن به انگشت فرو نرود.
۲. (زیستشناسی) گیاهی زینتی با برگهای دراز و نوکتیز و گلهای سنبلهای دراز شبیه انگشتانه در رنگهای سرخ، گلی و سفید که از برگ آن در طب استفاده میشود؛ دیژیتال.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
thimble
-
جستوجوی دقیق
-
انگشتانه
لغتنامه دهخدا
انگشتانه . [ اَ گ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) آلت فلزی یا غیرفلزی کوچک و مجوف که در هنگام دوختن انگشت را در آن گذارند تا از اثر فرورفتن سوزن محفوظ ماند. (ناظم الاطباء). انگشتوانه . (یادداشت مؤلف ). || قسمی گل زینتی و طبی . دیژیتال دارای گلهای ارغوانی رنگ است...
-
thimble
انگشتانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] 1. قطعهفولادی استوانهای در پاشنۀ تیغۀ سوزن که حرکت لولایی آن را ممکن میسازد 2. افزارهای که به محفظۀ دستگاه جوش ترمیت وصل میشود تا از ریختن ترمیت تا پایان فرایند انفجار جلوگیری کند و پس از انجام واکنشها آن را باز میکند تا مواد م...
-
انگشتانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انگشتوانه، انگشتبانه، انگشتنه› 'angoštāne ۱. وسیلۀ فلزی یا پلاستیکی که قالب سرانگشت است و هنگام دوختن چیزی در انگشت شست یا سبابه میکنند که ته سوزن به انگشت فرو نرود.۲. (زیستشناسی) گیاهی زینتی با برگهای دراز و نوکتیز و گلهای سنبلهای ...
-
انگشتانه
فرهنگ فارسی معین
(اَ گُ نِ یا نَ) (اِ.) 1 - ابزار فلزی ، قالب سرِ انگشت ، به هنگام دوختن چیزی بر سر انگشت می گذارند تا ته سوزن در انگشت فرو نرود. 2 - گلی است زینتی از تیرة میمون شبیه انگشتانه دارای رنگ های مختلف ، برگ هایش بسیار تلخ و دارای مادة سمی شدیدی است که از آ...
-
انگشتانه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
thimble
-
انگشتانه
دیکشنری فارسی به عربی
کشتبان
-
واژههای مشابه
-
plug weld
جوش انگشتانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوشی در سوراخ دایرهشکل یک قطعه که با ذوب دیوارۀ سوراخ و نیز ذوب قطعۀ دیگر باعث اتصال دو قطعه میشود
-
به گنجایش یک انگشتانه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
thimbleful
-
گل انگشتانه (گیاه شناسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
digitalis
-
جستوجو در متن
-
دیژیتال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: digitale] (زیستشناسی) dižitāl = انگشتانه
-
تنگوشتنه
لهجه و گویش مازنی
tangoo shtene انگشتانه
-
انگوشتانه
لهجه و گویش مازنی
angooshtaane انگشتانه
-
انگیسنه
لهجه و گویش مازنی
angisene انگشتانه