خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکتناه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اکتناه
/'ektenāh/
معنی
به کُنهِ چیزی رسیدن؛ به ماهیت چیزی پی بردن.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
بن جویی، به بن رس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکتناه
لغتنامه دهخدا
اکتناه . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به کنه چیزی دررسیدن . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به غایت و حقیقت و کنه چیزی رسیدن . (از یادداشت مؤلف ). به نهایت چیزی رسیدن . (مؤید الفضلاء).به غایت چیزی رسیدن . (المصادر ز...
-
اکتناه
فرهنگ واژههای سره
بن جویی، به بن رس
-
اکتناه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ektenāh به کُنهِ چیزی رسیدن؛ به ماهیت چیزی پی بردن.
-
اکتناه
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) به کنه چیزی رسیدن ، پی بردن به ماهیت امری .
-
جستوجو در متن
-
مکتنه
لغتنامه دهخدا
مکتنه . [ م ُ ت َ ن ِه ْ ] (ع ص ) به کنه چیز دررسنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه به کنه چیزی می رسد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اکتناه شود.
-
دررسیدن
لغتنامه دهخدا
دررسیدن . [ دَرْ، رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) رسیدن . اندر رسیدن . فرا رسیدن . درپیوستن . در عقب آمدن . ملحق شدن . پیوستن . اتباع . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). ادراک . (از منتهی الارب ). الحاق . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). تدارک . (تار...