اکرفسلغتنامه دهخدااکرفس . [ اَ رَ ] (اِ) کرفس . (ناظم الاطباء) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). کرفس ، و گویند خوردن آن شهوت را زیاد کند خواه مرد باشد خواه زن . (از هفت قلزم ) (از برهان ) (آنندراج ). رجوع به کرفس شود.
اکروفسلغتنامه دهخدااکروفس . [ اَ ف َ / ف ِ / ف ُ ] (اِ) جوز رومی . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).به لغت رومی نام درختی است که آنرا جوز رومی نیز گویند و آن درخت کهرباست و بعضی گویند چوب آن درخت و بعضی دیگر گویند صمغ آن درخت کهربا باشد. (