اکریتلغتنامه دهخدااکریت . [ اِ ] (اِخ ) جزیره ٔ کریت که اقریطس نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به کریت شود.
اقردلغتنامه دهخدااقرد. [ اَ رُ ] (ع اِ) ج ِ قِرد، بمعنی حیوان خبیثی که عامه آنرا سعدان خوانند. (از اقرب الموارد). رجوع به قرد شود.
اقرطلغتنامه دهخدااقرط. [ اَ رَ ] (ع ص ) تکه ای که گوش آنرا آویزان گذاشته باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تکه ٔ آویخته دروش . (؟) (منتهی الارب ).
عکردلغتنامه دهخداعکرد. [ ع َ رَ / ع ُ ک َ رِ / ع ُ رُ ] (ع ص ) غلام عکرد؛کودک فربه تندار، یا نزدیک بلوغ رسیده . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). عُکرود. و رجوع به عکرود شود.
اکریتارشواژهنامه آزادریزسنگواره یا ریزفسیل گیاهی با منشأِ نامشخص که در طی دوران اول زمین شناسی تشکیل شده است.
اکریتارشواژهنامه آزادریزسنگواره یا ریزفسیل گیاهی با منشأِ نامشخص که در طی دوران اول زمین شناسی تشکیل شده است.