crestدیکشنری انگلیسی به فارسیتاج، قله، ستیغ، طره، یال، کلاله، بالاترین درجه، فش، به بالاترین درجه رسیدن
crestsدیکشنری انگلیسی به فارسیچپ، تاج، قله، ستیغ، طره، یال، کلاله، بالاترین درجه، فش، به بالاترین درجه رسیدن
createدیکشنری انگلیسی به فارسیايجاد كردن، ساختن، ایجاد کردن، خلق کردن، فراهم کردن، افریدن، ناگهان ایجاد شدن، سرشتن