اکفسلغتنامه دهخدااکفس . [ اَ ف َ ] (ع ص ) کسی که پایش کج باشد و سرهای پای سوی یکدیگر سپرد. و بر پشت پای از جانب انگشت خود براه رود. || کسی که سینه اش کج بود. (ناظم الاطباء). || آنکه برخی از کلمات را راست نتواند گفت . (از اقرب الموارد).
اقفزلغتنامه دهخدااقفز. [ اَ ف َ ] (ع ص ) اسبی که دستش تا آرنج سپید باشد. (صبح الاعشی ) (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). مقفز. رجوع به صبح الاعشی 2:21 شود.
اقفسلغتنامه دهخدااقفس . [ اَ ف َ ] (ع ص ) آنکه پدرش غیر عربی و مادرش عربی باشد. || هرچیز که ببالد و خمیده گردد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کفساءلغتنامه دهخداکفساء. [ ک َ ] (ع ص ) مؤنث اکفس ، زن کج پای که بر پشت پای از جانب انگشت کوچک راه رود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
پجوللغتنامه دهخداپجول . [ پ ُ ] (اِ) بجول . پژول .بژول . شتالنگ . اشتالنگ . کعب . قاب . غاب : نه اقعس سرون و نه نقرس دو پانه اکفس پجول و نه شم ز استر. ابوعلی الیاس (از فرهنگ اسدی ).
ابوعلیلغتنامه دهخداابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) الیاس . نام این شاعر با شعری لایقرء در لغت نامه ٔ اسدی ذیل کلمه پژول بمعنی شتالنگ آمده است و بیت این است :نه اقعس سرون و نه نقرس دو پای نه اکفس پژول و نه شم زاستر.
پژوللغتنامه دهخداپژول . [ پ َ ] (اِ) بژول . بجول . پجول . شتالنگ . اشتالنگ . کعب . غاب . قاب . قاپ . چنگاله ٔ کوب . (زمخشری ص 40) : نه اقعس سرون و نه نقرس دوپای نه اکفس پژول و نه شُم [ شاید: سم ] ز استر. ب