دژاسوواژهنامه آزاد"پیش از این دیده شده" ، "قبل از این تجربه شده" "پیش از این دیده شده" ، "قبل از این تجربه شده"
دسولغتنامه دهخدادسو. [ دَس ْوْ ] (ع مص ) نیکو و پاکیزه نیامدن شخص . ضد زَکْو. || پنهان کردن خود را و استخفاء. (از اقرب الموارد). پنهان کردن . (تاج المصادر بیهقی ). دسوة. و رجوع به دسوة شود.
دشولغتنامه دهخدادشو. [ دَش ْوْ ] (ع مص )نیک درآمدن در جنگ . (از منتهی الارب ). فرو رفتن در جنگ . (از اقرب الموارد). دشوة. و رجوع به دشوة شود.
دوسولغتنامه دهخدادوسو. [ دُ ] (اِ مرکب ) دو طرف . دو جانب . دو جهت : از دوسو راه بر دشمن بستند. (یادداشت مؤلف ). || (ص مرکب ) دارای دو طرف . که دوجهت دارد. دورو. دورویه . دارای دو سر.