اکماخلغتنامه دهخدااکماخ . [ اِ ] (ع مص ) بزرگ منشی نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || متکبرانه نشستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جلوس المتعظم . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) تکبر و غرور. (آنندراج ).
اقماخلغتنامه دهخدااقماخ . [ اِ ] (ع مص ) بزرگ منشی نمودن و تکبر کردن و مانند متکبران برنشستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).