ایستارلغتنامه دهخداایستار. (اِخ ) بعقیده ٔ بابلیها ربةالنوع جنگ و عشق بود. بخت النصر دروازه ٔ باشکوهی برای وی ساخت . (ایران باستان ص 193).
پاستارلغتنامه دهخداپاستار. (اِ مرکب ) لگد. (فرهنگ رشیدی ) : چون شدندی چو بیهشان در خواب پاستاری به پاسبانش زدند. ؟ (از فرهنگ رشیدی ).و ظاهراً این صورت مصحف پاسپار است . رجوع به پاسپار شود.
اشتارلغتنامه دهخدااشتار. [ اِ ] (ع مص ) برگشته پلک گردانیدن چشم را. (منتهی الارب ). پلک چشم واگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
اشتیارلغتنامه دهخدااشتیار. [ اِ ] (ع مص ) انگبین چیدن . استشارة. اِشارة. شَور. شیار. شیارة. مَشار. مَشارة. || فربه شدن ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ).
استاژیرلغتنامه دهخدااستاژیر. [ اِ ] (اِخ ) اسطاغیرا. امروز آنرا استاورس گویند. شهریست در مقدونیه ، مولد ارسطو و اروپائیان غالباً ارسطو را، لو استاژیریت (یعنی الأستاغیری ) نامند.
استارلغتنامه دهخدااستار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِتر، بمعنی پرده . (غیاث اللغات ) (دهار) : چو کار کعبه ٔ ملک جهان بدان آمدکه باد غفلت بربود ازو همی استار. بوحنیفه ٔ اسکافی (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 280).اسرا
جهانبینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ایدئولوژی، مکتب، مسلک، مرام، طریقت، دین، آیین، کیش، مذهب اصول، عقاید، اصول دین، فقه، ارکان، مبانی و اصول، قاعدۀ کلی، اصل دکترین، مکتب، ایسم، فلسفه دیدگاه، طرزفکر، روحیه، نظرگاه، نقطهنظر، زاویۀدید، برخورد، شیوۀ نگرش و ارزیابی، ایستار، طریقه، رسم، روش، قبله، ارزشها، معیار، قاعده
فنیقیهلغتنامه دهخدافنیقیه . [ ف ِ قی ی َ ] (اِخ ) فنیقی ها ملتی بودند سامی نژاد که تقریباً در دوهزاروپانصد سال پیش از میلاد از عربستان سر برآورده و بعدها بین دریای مغرب و جبل لبنان سکنی گزیدند. خود فنیقیها می گفته اند که موطن اصلی آنها سواحل خلیج فارس بوده . فنیقیه معرب اسمی است که یونانیها به
سامانة پایستارconservative systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که در آن انرژی تلف نمیشود و مقدار آن در گذر زمان ثابت میماند
میدان نیروی پایستارconservative force fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدان نیرویی که در آن کاری که بر روی ذره در حرکت از یک نقطه به نقطة دیگر انجام میشود، فقط به مکانهای اولیه و نهایی ذره وابسته است
نیروی پایستارconservative forceواژههای مصوب فرهنگستاننیرویی که کار آن در جابهجایی جسم از نقطهای به نقطۀ دیگر مستقل از مسیر است