ایهودلغتنامه دهخداایهود. (اِخ )مردی که عجلون ، شاه موآب را کشت ، و بنی اسرائیل را از سلطه ٔ موآبیان آزاد کرد. وی سپس یکی از قضاة بنی اسرائیل شد. (داوران 3:12-30) (دائرةالمعارف فارسی ).
احوطلغتنامه دهخدااحوط. [ اَ وَ ] (ع ن تف ) باحتیاطتر. باحتیاط نزدیکتر. ادخل در احتیاط: احوط اجتناب است . (حاشیه ٔ رساله های عملیه ). || نیکوتر.بهتر. || فروگیرنده تر. گردفروگیرنده تر.
اهودلغتنامه دهخدااهود. [ اَهَْ وَ ] (ع اِ) روز دوشنبه . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ).