ایوانیلغتنامه دهخداایوانی . [ اَی ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد،دارای 140 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
زنیان رومیTrachyspermum copticum, Ammi copticum, Carum copticum, ajwainواژههای مصوب فرهنگستانگونهای زنیان به شکل گیاهی یکساله به ارتفاع 20 تا 50 سانتیمتر و معطر و با برگهای 2 تا 3 بار شانهای و گلهای سفید و گلآذین چتری و میوههایی به طول 2 میلیمتر
اوانیلغتنامه دهخدااوانی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ آنیه ، و آنیه ج ِ اِناء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ظروف و آوندها. (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) : مرا شاد کردی و آباد کردی سرای من از فرش و مال و اوانی . فرخی .بر مفرش پ
اوانیلغتنامه دهخدااوانی . [ اَ نی ی ](ص نسبی ) منسوب است به اوانا که قریه ای است در ده فرسنگی بغداد. (الانساب سمعانی ). رجوع به اوانا شود.
گاوانیلغتنامه دهخداگاوانی . (اِخ ) دهی از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه ، واقع در 29 هزارگزی خاور بخش و 7 هزارگزی شوسه ٔ میانه به خیاو. کوهستانی . معتدل ، دارای 57 تن سکنه . آب آن از چشمه و
محجرفرهنگ فارسی عمید۱. چیزی که مانند سنگ شده باشد؛ سنگشده.۲. ایوانی که نرده داشته باشد؛ تارمی؛ نرده.
رواگلغتنامه دهخدارواگ . [ رَ ] (اِ) ایوانی که پیشگاه آن باز و گشاده باشد. (ناظم الاطباء). تالاری که پیشگاه آن باز باشد. (اشتینگاس ).
پیروزه ایوانلغتنامه دهخداپیروزه ایوان . [ زَ / زِ اَ / اِ ] (اِ مرکب ) ایوانی از پیروزه . ایوانی برنگ پیروزه . مجازاً، آسمان : ز عمر اینجهانی هر که حق خویش بشناسدبرون باید شدنش از زیر این پیروزه ایوانه
طاق نمافرهنگ فارسی معین(نَ یا نُ) (اِمر.) 1 - ایوانی کم عرض که در جلو اطاق سازند. 2 - نمای دیوار به صورت طاق که عرض و پهنایی نداشته باشد.
غاز تایوانیAnas formosaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوهای روشن و بالهای سفید