بارآوری دورۀ درمانcycle fecundityواژههای مصوب فرهنگستاناحتمال باردار شدن در حین اقدامات انجامشده در یک دورۀ قاعدگی که به درصد بیان میشود
بارآوریfecundityواژههای مصوب فرهنگستان1. توانایی تولیدمثل فرزند بهطور مکرر و به تعداد زیاد 2. در جمعیتنگاری (demography)، توانایی بالقوۀ کاراندامشناختی تولیدمثل فرزند زنده
بارآوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] بارآوری، حاصلخیزی، باروری بار، محصول بذرپاشی، کشت، کشاورزی تخمگیری، تخمکشی، پرورش نژاد {جانوری} تخمگذاری، تخمریزی، تخمکگذاری
بارآورفرهنگ فارسی عمید۱. هر درختی که میوه بدهد؛ درخت میوهدار.۲. (بانکداری) سرمایهای که سود بدهد؛ پردوکتیف.
بارآورلغتنامه دهخدابارآور. [ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پشت آربابا بخش بانه ٔ شهرستان سقز که در 12هزارگزی جنوب بانه و 2هزارگزی کوخه مامو واقعست و35 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایر
بارآوریfecundityواژههای مصوب فرهنگستان1. توانایی تولیدمثل فرزند بهطور مکرر و به تعداد زیاد 2. در جمعیتنگاری (demography)، توانایی بالقوۀ کاراندامشناختی تولیدمثل فرزند زنده
بارآوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] بارآوری، حاصلخیزی، باروری بار، محصول بذرپاشی، کشت، کشاورزی تخمگیری، تخمکشی، پرورش نژاد {جانوری} تخمگذاری، تخمریزی، تخمکگذاری
بارآوریfecundityواژههای مصوب فرهنگستان1. توانایی تولیدمثل فرزند بهطور مکرر و به تعداد زیاد 2. در جمعیتنگاری (demography)، توانایی بالقوۀ کاراندامشناختی تولیدمثل فرزند زنده
بارآوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] بارآوری، حاصلخیزی، باروری بار، محصول بذرپاشی، کشت، کشاورزی تخمگیری، تخمکشی، پرورش نژاد {جانوری} تخمگذاری، تخمریزی، تخمکگذاری