بازخورد اَبرcloud feedbackواژههای مصوب فرهنگستانتغییر اثرهای تابشی اَبرها در واکنش به پریشیدگی اقلیمی بیرونی
بازخورد مثبتpositive feedbackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازخورد که موجب افزایش یا تداوم رفتار میشود
زیبازخوردbiofeedbackواژههای مصوب فرهنگستانتکانهها و اطلاعات مربوط به کارکردهای جسمی، که به کمک افزارههای بیرونی دریافتپذیرند و به فرد امکان واپایش آنها را میدهد نیز: بازخورد حسی sensory feedback
بازخوردنفرهنگ فارسی عمید۱. بههم برخوردن؛ تصادف کردن؛ مصادف شدن.۲. روبهرو شدن: ◻︎ بیامد که خواهد ز گُردان نبرد / نگهبان لشکر بدو بازخورد (فردوسی: ۴/۳۱).
بازخورد اَبرcloud feedbackواژههای مصوب فرهنگستانتغییر اثرهای تابشی اَبرها در واکنش به پریشیدگی اقلیمی بیرونی
بازخورد مثبتpositive feedbackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازخورد که موجب افزایش یا تداوم رفتار میشود
بازخوردنفرهنگ فارسی عمید۱. بههم برخوردن؛ تصادف کردن؛ مصادف شدن.۲. روبهرو شدن: ◻︎ بیامد که خواهد ز گُردان نبرد / نگهبان لشکر بدو بازخورد (فردوسی: ۴/۳۱).
بازخورد اَبرcloud feedbackواژههای مصوب فرهنگستانتغییر اثرهای تابشی اَبرها در واکنش به پریشیدگی اقلیمی بیرونی
بازخورد مثبتpositive feedbackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازخورد که موجب افزایش یا تداوم رفتار میشود
زیبازخوردbiofeedbackواژههای مصوب فرهنگستانتکانهها و اطلاعات مربوط به کارکردهای جسمی، که به کمک افزارههای بیرونی دریافتپذیرند و به فرد امکان واپایش آنها را میدهد نیز: بازخورد حسی sensory feedback
آموزش زیبازخوردbiofeedback trainingواژههای مصوب فرهنگستانروشی که ازطریق آن فرد میآموزد، با آگاهی از پاسخهای دستگاه، برونداد آن را واپایش کند
عصببازخوردneurofeedbackواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی برای یادگیری که در آن افراد با استفاده از اطلاعاتی که از ویژگیهای امواج مغزی به آنها داده میشود، میتوانند امواج مغزی خود را تغییر دهند نیز: عصبزیبازخورد neurobiofeedback